در هفتههای گذشته، خبرنگار باشگاه آلومینیوم سری به مرحلة قلعهمرغی تهران زد تا حال و هوای بازار قدیمی آلومینیوم تهران را جویا شود.
بهگزارش مجلة آلومینیوم، خبرنگار نوشته است: وارد خیابان که میشوی انگار نه انگار وارد خیابانی شدهای که فروشندگان آن قرار است در و پنجره و ورق و دیگر قطعات آلومینیومی به تو بفروشند. نه صدای ارهای میآید و نه تکاپو و شلوغی دیده میشود. آنچه هم که بیشتر از همه توی ذوق میزند، چهرههای درهم و سکوت خاصی است که فروشندگان و فعالان این خیابان به خود گرفتهاند.
کمی جلو رفتیم از پشت شیشة مغازهها و ورودی دکانها نگاهی به داخل آنها انداختیم؛ بیشتر این آدمها را که قبلتر کمتر نشسته میدیدیم یا نشسته و سر در گوشیها یافتیم و یا درحال خوردن چای با چهرهای درهم!
تعداد زیادی از مغازهها هم که تغییر کاربری داده بودند به محصولات یوپیویسی! بعضی هم که کلاً تعطیل!
چه برسر این بازار آمده است! چه بلایی برسر کاسبیهایشان!
بهنظر میرسد که غبار غم و فرسودگی بر همهجا نشسته است! یکیشان ما را که دید از پشت میز تکانی خورد و به خیال اینکه مأمور مالیاتی یا چیزی مثل آن هستیم، فضای سوت و کور کارگاه و مغازة خالیش را نشانمان داد و پرسید از کدام اداره هستید؟ خیالش که راحت شد، گفت: فقط هستیم که چراغمان روشن بماند؛ شاید فردا بهتر باشد!
مقدم که تولیدکنندة مقاطع آلومینیومی است، علاوه بر اکسترود آلومینیوم خدمات دیگری چون رنگ و ریختهگری را نیز انجام میدهد.
وی درمورد وضعیت بازار آلومینیوم میگوید: چیزی که مشخص است درحالحاضر همة اصناف دچار رکود و ضعف هستند اما صنفی مانند آلومینیوم بهدلیل اینکه بیشتر با صنعت ساختمان درگیر است و صنعت ساختمان هم از صنایعی است که بیشتر از دیگر صنایع دچار رکود شده است پس صنف آلومینیوم و بهطورکلی در و پنجره اوضاعش بدتر از بسیاری از اصناف است و البته از زمانیکه بهدلایل مختلف ازجمله قیمت، صنف upvc هم به بازار اضافه شده این رکود خیلی بیشتر هم شده است و بیشتر واحدها و تولیدکنندگان و فروشندگان با 20 درصد توان و ظرفیت خود مشغول بهکارند و 80 درصد سهم همین بازار ضعیف را upvc گرفته است.
اما به هر حال در مقاطع اختصاصی و یا برخی مقاطع دیگر فعالیت وجود دارد اما خیلی کم و محدود بوده و حتی این روزها محدودتر هم شده است و با توجه به این شرایط، همة ما سعی میکنیم شرایط را تحمل کنیم به امید روزی که این بازار جانی دوباره بگیرد.
مقدم میگوید: بهواقع این روزها اصلاً از کاسبی خبری نیست و با امید و انگیزة خاصی بهسمت محل کار نمیآییم.
وی در پاسخ به این سؤال که "آیا با توجه به شکل بازار امروز و تغییر رویکرد بازار و اقتصاد نباید به فکر تغییر روش و یا توسعة کار بود"، گفت: واقعاً در شرایط فعلی این کار جوابگو نیست. چراکه زمانی امکان توسعة کار وجود دارد که تقاضا در بازار بیش از عرضه باشد و وقتی که در و پنجرهها خیلی مصرف و تقاضایی ندارند و برخی محصولات دیگر ما نیز بهشکل فصلی و عموماً در بهار و تابستان مورد استقبال قرار میگیرند، اصلاً حتی امکان فکرکردن به موضوع توسعة کار را برای ما نمیگذارند. موضوع دیگری هم که متأسفانه در شرایط رکود اتفاق میافتد بعضی کمفروشیها و یا استفاده از ضایعات و یا شمشهای عراقی است که بهشکل رقابت ناسالم خود را در بازار نشان میدهند و سعی میکنند که با تولید و فروش کالای بیکیفیت اما ارزان، بازار را دردست خود بگیرند که با فلسفة کاری ما از روز اول فاصله داشته است و لذا امکان رقابت را از لحاظ اخلاقی از ما میگیرد.
مقدم در پاسخ به این سؤال که "مشتری نهایی چطور باید محصول باکیفیت را از بیکیفیت تشخیص دهد"، گفت: بهطورکلی معمولاً قیمت، اولین فاکتوری است که میتوان از روی آن جنس درجة 2 را تشخیص داد و عموماً جنسهای ارزان، کیفیت بالایی ندارند اما وقتی محصول رنگ میشود، امکان تشخیص را برای مشتری نهایی و معمولی از بین میبرد.
وی در پایان گفت: بهطورکلی در چند وقت اخیر هر روز، هر ماه و هر سال اوضاع بدتر شده است و هیچ اتفاقی هم رو به بهبود نبوده است و تا زمانیکه اقتصاد و بهویژه ساختمان دوباره رونق نگیرد، نمیتوان به تغییر اوضاع امیدوار بود و ما تولیدکنندگان و فروشندگان همه کار کردهایم که اوضاع را تغییر دهیم، اما بیفایده بوده است.
لذا این بنگاهها نباید رها شوند و باید از آنها حمایت شود. اما متأسفانه اینگونه نیست و تازه انواع و اقسام مشکلات و موانع هم برسر راه آنها قرار میگیرد.
برچسب ها
ثبت نظر