تغییرات ناگهانی در سیاستهای تخصیص ارز
باشگاه آلومینیوم: همانگونه که میدانیم صنعت تولید آلومینیوم اولیه ازجمله صنایعی در کشور است که از مزیت وفور ماده اولیه آن یعنی آلومینا بهرهمند نیست و مزیت اصلی آن تا چندی پیش برق و کارگر ارزان بوده است که با توجه به ناترازی انرژی و عدم توانایی نیروگاههای موجود تأمین برق نیز به چالشهای تولید این فلز اضافه شده است.
به گزارش باشگاه آلومینیوم، تأمین بخش اعظم مواد اولیه ازجمله آلومینا و کک و... و همچنین بسیاری از تجهیزات باید ازطریق واردات انجام شود که با توجه به تحریمها این موارد هم با قیمتهای بالاتر و ازطریق واسطهها و دورزدن تحریمها صورت میگیرد.
با توجه به کمبود ارز در کشور و حذف دلار نیمایی و زمان بالای تخصیص ارز این شرکتها درصورت عملینشدن راهکارهای پیشنهادی مانند خرید ارز سایر صنایع در مرکز مبادله و ... قطعاً سال سختی پیشروی شرکتهای مادر صنعت آلومینیوم خواهد بود. به همین جهت گفتگویی با دکتر برخورداری، معاون بازرگانی مجمتع آلومینیوم المهدی داشتهایم که در ذیل میخوانیم:
اسملترها با توقف تخصیص ارز نیمایی و تأخیر و عدم قطعیت در تخصیص هرگونه ارز موردنیاز واردات با مشکلات متعددی ازجمله کمبود ارز برای تأمین مواد اولیه ۱۰۰٪ وارداتی، افزایش هزینههای تولید و کاهش حاشیه سود، عدم امکان برنامهریزی تولید و حتی تعطیلی خط تولید مواجه شدهاند.
اسملترها برای واردات مواد اولیه مانند پودر آلومینا وابسته به ارز خارجی هستند.
عدم تخصیص ارز منظم و متناسب با برنامه تولید شرکتها منجر به عدم امکان واردات مواد اولیه مطابق برنامه زمانبندی خطوط تولید و از کار افتادن دیگها میگردد.
برگرداندن دیگها به خط تولید نیاز به زمان و هزینه بسیار بالا دارد، لذا عدم تخصیص ارز به اسملترها نهتنها موجب افزایش هزینههای تولید، بلکه منجر به تولید غیرمستمر میگردد که عملاً موجب حذف شرکتهای اسملتر از بازار رقابتی بینالمللی و حتی داخلی میگردد.
این مشکلات همراه با نوسانات شدید نرخ ارز و شرایط تحریمی کشور که امکان خرید مستقیم مواد اولیه از تولیدکنندگان اصلی مانند نالکو را از اسملترها سلب کرده و آنها را وادار به خرید از واسطهها با قیمتهای بالاتر کرده و باعث شده هزینه تمامشده کالا گرانتر از استانداردهای جهانی باشد و این موارد تأثیر مستقیمی بر کارایی و توان رقابتی این شرکتها گذاشته است، تا حدی که بعضاً توجیهپذیری اقتصادی تولید شمش آلومینیوم را با وجود مزیت دسترسی به منابع انرژی ارزانتر از سایر کشورها، از بین میبرد.
علاوه بر موارد فوق، عدم امکان استفاده از ابزارهای پوشش ریسک قیمت مانند قراردادهای آتی در ایران، اسملترها همواره درمعرض خطرات ناشی از نوسانات ناگهانی بازار فلزات هستند.
اگرچه عرضه محصولات در بورس کالا میتواند در ابتدا درآمد ریالی مناسبی برای اسملترها ایجاد نماید اما در بلندمدت بهدلیل مشکلات ارزی و عدم امکان واردات مواد اولیه بهصورت مستمر و برنامهریزی شده، عرضه محصولات در بورس را نیز با نقصان مواجه خواهد نمود.
اسملترها میتوانند با عرضه محصول در بورس کالای ایران و دریافت ریال، تا اندازهای منابع مالی موردنیاز ملزومات و مواد اولیه خود را تأمین کنند. بورس کالا بهعنوان یک پلتفرم قانونمند و شفاف فضای خوبی برای فروش تولیدات دراختیار اسملترها قرار میدهد. اما محدودیتها و مشکلاتی را نیز برای این تولیدکنندگان بههمراه دارد و بدون فروش صادراتی و تأمین منابع ارزی ازطریق صادرات، فروش ریالی بهتنهایی پوشش دهنده تمام نیاز مالی اسملترها نیست.
در وهله اول نوسانات شدید نرخ ارز و شرایط تورمی در کنار حذف تخصیص ارز نیما و تأخیرهای طولانی و خارج از کنترل در تخصیص سایر انواع ارز موردنیاز واردات، منجر به کاهش ارزش منابع مالی دراختیار تولیدکننده شده و برنامهریزی تولید را با چالشهای جدی مواجه میکند.
بهعلاوه الزام تولیدکنندگان به فروش داخلی ازطریق عرضه در بورس کالا با قیمتگذاری دستوری برای تأمین نیاز داخل کشور سبب کاهش حجم صادرات و کاهش حاشیه سود تولیدکننده در فروش داخلی محصول میگردد.
تغییر ناگهانی در سیاستهای تخصیص ارز موجب سردرگمی و عدم ثبات برای شرکتهای اسملتر گردیده است. در گذشته اسملترها مواد اولیه خود را از محل صادرات خود و صادرات غیر (سایر تولیدکنندگان همگروه) تأمین مینمودند که به یکباره تخصیص ارز از محل صادرات غیر متوقف گردید و عملاً برنامهریزی تولید را با مشکل مواجه نمود.
تناقضات قانونی و بخشنامهای که باعث ایجاد مشکلات برای اسملترها شدهاند، عبارتند از: حذف تخصیص ارز نیمایی به اسملترها و فقدان یک سیستم قانونمند برای تسهیل و تسریع تخصیص ارز موردنیاز فعالیتهای آنها از مرکز مبادله، قیمتگذاری دستوری و الزام به فروش بخش معینی از تولید در بازار بورس داخلی و درنهایت قوانین دستوپاگیر حاکم بر بازگشت ارز حاصل از صادرات که تولیدکننده را از دسترسی به منابع ارزی خود منع کرده است. این تناقضات باعث ایجاد ناهماهنگی در تأمین مواد اولیه و افزایش هزینهها و بهتبع آن کاهش حاشیه سود شده است.
احداث نیروگاه نیازمند سرمایهگذاری کلان است که فشار مالی زیادی به شرکتهایی مانند آلومینیوم المهدی وارد مینماید. این سرمایهگذاری موجب کاهش منابع مالی برای سایر بخشهای تولید میشود. با توجه به کمبود گاز در کشور، حتی نیروگاههای ساختهشده نیز با مشکل تأمین سوخت مواجه هستند.
برچسب ها
ثبت نظر